English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8388 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
resource sharing U اشتراک گذاشتن منبع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
resource sharing U اشتراک منبع
ups U منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
uninterruptable power supply U منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
deadlock U موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
line source U منبع خطی منبع شبکه
synergic U با اشتراک مساعی دارای اشتراک مساعی
lay off <idiom> U به حال خود گذاشتن ،تنها گذاشتن
abonne U حق اشتراک
subescription U اشتراک
participation U اشتراک
subscription U اشتراک
sharing U اشتراک
subscriptions U اشتراک
meet U اشتراک
meets U اشتراک
intercommunity U اشتراک
communality U اشتراک
subsoription U اشتراک
unity U اشتراک
intersections U اشتراک
intersection U اشتراک
lids U کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
lid U کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
run into <idiom> U اثر گذاشتن ،تاثیر گذاشتن بر
data sharing U اشتراک داده
shared logic U منطق اشتراک
mystic participation U اشتراک رمزی
societies U اشتراک مساعی
resource sharing U اشتراک در منابع
common statement U حکم اشتراک
abonne U وجه اشتراک
time sharing U اشتراک زمانی
time sharing U اشتراک وقت
society U اشتراک مساعی
union U اشتراک منافع
unions U اشتراک منافع
throughput time U اشتراک زمانی
overlap U اشتراک داشتن
franchise U حق اشتراک تجاری
overlapped U اشتراک داشتن
shareware U اشتراک افزار
overlapping U دارای اشتراک
overlaps U اشتراک داشتن
Intersection [set theory] U اشتراک [مجموعه] [ریاضی]
cooperate U اشتراک مساعی کردن
Count me in! U من حاضرم برای اشتراک!
cost sharing contract U قرارداد اشتراک در هزینه ها
estate in common U اشتراک در مالکیت زمین
solidarity U اشتراک منافع ومسئولیتها
osculation U تماس اشتراک صفات
duumvirate U اشتراک دو نفرهم رتبه درکاری
synergy U کار توام اشتراک مساعی
parallelism U ترادف عبارات اشتراک وجه
subsoription U وجه اشتراک پول ابونمان
subscription U وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
subscriptions U وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
synergetic U دارای اشتراک مساعی همکاری کننده
OCE U مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک شی و فایل میدهد
To leave behinde. U جا گذاشتن ( بجا گذاشتن )
opens U مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
opened U مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
open U مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
tops U نرم افزاری که به Apple Macintosh و IBMPC امکان اشتراک فایلهای شبکه را میدهد
to leave someone in the lurch U کسیرا در گرفتاری گذاشتن کسیرا کاشتن یا جا گذاشتن
helo U پیام عمومی شروع کار که دریک سیستم اشتراک زمان توسط ترمینالها بکار می رود
netware U که در محدوده سخت افزاری اجرا میشود و اشتراک فایل و چاپ و برنامههای server-diaf را پشتیبانی میکند
supply U منبع
supplying U منبع
origin U منبع
source code U کد منبع
origins U منبع
fountain U منبع
receptacles U منبع
cistern U منبع
water system U منبع اب
supplied U منبع
fount U منبع
small reservoir at well top U منبع
resource U منبع
rootstock U منبع
water supplies U منبع اب
wellspring U منبع
resourc U منبع
water supply U منبع اب
receptacle U منبع
hotbed U منبع
cistern U منبع اب
hotbeds U منبع
pool U منبع
cisterns U منبع
cisterns U منبع اب
fountains U منبع
reference U منبع
references U منبع
pooled U منبع
pools U منبع
source U منبع
head spring U منبع
source language U زبان منبع
source document U سند منبع
noises U منبع تغذیه
source listing U لیست منبع
noise U منبع تغذیه
system resource U منبع سیستم
excitation source U منبع برانگیختگی
thermal reservoir U منبع گرمایی
thermal reservoir U منبع گرما
store of value U منبع ارزش
source routine U روال منبع
source register U ثبات منبع
source program U برنامه منبع
source of power U منبع انرژی
source of power U منبع قدرت
source data U دادههای منبع
data source U منبع داده
fountainhead U منبع خبر
grid bias supply U منبع ولتاژشبکه
heat supply U منبع حرارتی
illuminant U منبع نور
image source U منبع تصویر
incandescent source U منبع ملتهب
information source U منبع اطلاعات
isogenous U دارای یک منبع
energy supply U منبع انرژی
energizer U منبع انرژی
current supply U منبع جریان
cooling water supply U منبع اب سرد
cold water supply U منبع ابسرد
cold body U منبع سرد
attack origine U محل یا منبع تک
electron emitter U منبع الکترون
elevated tanke U منبع اب هوائی
elevator boot U منبع بالابر
light point U منبع روشنایی
light source U منبع نور
lighting source U منبع روشنایی
power supply U منبع انرژی
radiation source U منبع تشعشع
resource allocation U اختصاص منبع
resource file U فایل منبع
resource management U مدیریت منبع
second source U منبع دوم
resource U منبع ممر
power supply U منبع تغذیه
power supplay U منبع تغذیه
magnetic storage U منبع مغناطیسی
mains supply U منبع شبکه
message source U منبع پیام
aliunde U از منبع دیگر
neutron source U منبع نوترون
agency of communications U منبع ارتباط
power source U منبع قدرت
power supplay U منبع قدرت
source computer U کامپیوتر منبع
wellhead U منبع چشمه
original U منبع سرچشمه
voltage source U منبع قدرت
originals U منبع سرچشمه
voltage source U منبع الکتریسیته
word of mouth <idiom> U از منبع موثق
mines U منبع مامن
mined U منبع مامن
source U منبع منشاء
authority U منبع موثق
source U منبع برق
mine U منبع مامن
voltage source U منبع ولتاژ
communication U کامپیوتر همراه با کارت مودم یا فکس که به کاربران شبکه در استفاده از مودم حق اشتراک میدهد
standard U محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standards U محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
Appleshare U نرم افزاری که به کامپیوتر Macintosh Apple اجازه اشتراک فایل ها و چاپگرها را با استفاده از یک فایل سرور میدهد
power supply cable U کابل منبع تغذیه
gravy trains U منبع در امد نامشروع
x ray source U منبع اشعه رونتگن
gravy train U منبع در امد نامشروع
cisterns U حوضچه ارامش منبع
voltage source U منبع فشار الکتریکی
cistern U حوضچه ارامش منبع
radix U پایه منبع اصلی
electronic power supply U منبع تغذیه الکترونیکی
emergency power supply U منبع قدرت اضطراری
turn-offs U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
goldmines U منبع در آمد سرشار
information resource management U مدیریت منبع اطلاعات
source data automation U خودکاری داده منبع
source listing U لیست برداری منبع
internal power supply U منبع تغذیه داخلی
motors U منبع نیروی مکانیکی
motored U منبع نیروی مکانیکی
motor- U منبع نیروی مکانیکی
motor U منبع نیروی مکانیکی
cash cow <idiom> U منبع خوبی از پول
turn off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn-off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
welding source U منبع جریان جوش
authority U منبع صحیح و موثق
goldmine U منبع در آمد سرشار
adscititious U دارای منبع خارجی
bonanza U منبع عایدی مهم
magnetic tape store U منبع یا حافظه نوارمغناطیسی
Recent search history Forum search
2این جمله وقتی در یک کتاب گفته میشه چطور ترجمه میشه see Rapid Reference 6.4
1meaning of taking law
1cartridge
1Otherwise, throw in a rimshot hit every now and then
2Research approaches are often considered to fall into one of two mutually exclusive categories.
1 tofu معنی این کلمه تو دیکشنری نیست
0سر کسی کلاه گذاشتن
0نحوه کار با نرم افزار waze
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com